امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

نبودی آن که منت دلنواز از امیرخسرو دهلوی غزل 1448

غزل 1448 ام از 2198 غزلیات

نبودی آن که منت دلنواز می گفتم

1 نبودی آن که منت دلنواز می گفتم چرا ز ساده دلی با تو راز می گفتم؟

2 همه حکایت ناز تو گفتمی، زین پیش کنون بلای من است آن که ناز می گفتم

3 دلا، بسوختی و تلخ می نمود ترا من ار ز پند حدیثیت باز می گفتم

4 خوش آن شبی که به روی تو باده می خوردم به آب دیده همه شب نیاز می گفتم

5 عظیم درد سر آورد نازنین مرا که من فسانه به غایت دراز می گفتم

6 دلش گر از سخن من گرفت، بر حق بود که دردهای دل جانگداز می گفتم

7 هر آن سخن که ازو یاد بود، شب تا روز تمام می شد و هر بار باز می گفتم

8 خیال خنده نمی سوخت جان خسرو و من دعای آن لب کهتر نواز می گفتم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نبودی آن که منت دلنواز می گفتم

شاعر شعر نبودی آن که منت دلنواز می گفتم چه کسی است ؟

شاعر شعر نبودی آن که منت دلنواز می گفتم امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر نبودی آن که منت دلنواز می گفتم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر نبودی آن که منت دلنواز می گفتم چیست ؟

قالب شعر نبودی آن که منت دلنواز می گفتم غزل است

مضمون اصلی شعر نبودی آن که منت دلنواز می گفتم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر