1 می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی
2 مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی
3 شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی
4 تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد ای شاخ گل رعنا از بهر که میرویی
5 امروز که بازارت پرجوش خریدار است دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی
6 چون شمع نکورویی در رهگذر باد است طرف هنری بربند از شمع نکورویی
7 آن طره که هر جعدش صد نافه چین ارزد خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی
8 هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد بلبل به نواسازی حافظ به غزل گویی
دیدگاهها **