-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای از عرق جبین تو صبح بهار دل یاد قدت نهال لب جویبار دل
2 هر دل که بیشمار نباشد در آن غمت در پیش عاشقان نبود در شمار دل
3 فارغ شدم بفکر تو از فکر روزگار غیر از غم تو نیست کسی غمگسار دل
4 چشمم ز رشک، تشنه به خون دلم شده است تا دیده است یاد ترا در کنار دل
5 هرگه که یاد بسمل تیغ تو کرده ام از خود فشانده ام بتپیدن غبار دل
6 واعظ چنین ضعیف و، غمت این قدر گران چون قامتش خمیده نگردد ز بار دل؟!