-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی
2 هنوزم از شبستان وفا بوی عبیر آید که چون شمع عبیرآگین شبی با من سحر کردی
3 صفا کردی و درویشی بمیرم خاکپایت را که شاهی محشتم بودی و با درویش سر کردی
4 چو دو مرغ دلاویزی به تنگ هم شدیم افسوس همای من پریدی و مرا بی بال و پر کردی
5 مگر از گوشه چشمی وگر طرحی دگر ریزی که از آن یک نظر بنیاد من زیر و زبر کردی
6 به یاد چشم تو انسم بود با لاله وحشی غزال من مرا سرگشته کوه و کمر کردی
7 به گردشهای چشم آسمانی از همان اول مرا در عشق از این آفاقگردیها خبر کردی
8 به شعر شهریار اکنون سر افشانند در آفاق چه خوش پیرانه سر ما را به شیدایی سمر کردی