- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آتش سودای تو دود از جهان انگیخته صد سیل خونین عشق تو از چشم جان انگیخته
2 ای کار دل ناساخته ناگاه بر دل تاخته برقع ز روی انداخته وز دل فغان انگیخته
3 تو همچو مست سرکشی افکنده در جان مفرشی سلطان عشقت آتشی اندر جهان انگیخته
4 گه دام زلف انداخته گه تیغ مژگان آخته صد حیله زین بر ساخته صد فتنه زان انگیخته
5 اندیشهٔ تو هر نفس بگرفته دل را پیش و پس بس مرغ جان را زین هوس از آشیان انگیخته
6 عطار اندر ذکر خود وز نکتههای بکر خود گرد سمند فکر خود، از آسمان انگیخته