ای آتش سودای تو دود از از عطار نیشابوری غزل 708

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ای آتش سودای تو دود از جهان انگیخته

1 ای آتش سودای تو دود از جهان انگیخته صد سیل خونین عشق تو از چشم جان انگیخته

2 ای کار دل ناساخته ناگاه بر دل تاخته برقع ز روی انداخته وز دل فغان انگیخته

3 تو همچو مست سرکشی افکنده در جان مفرشی سلطان عشقت آتشی اندر جهان انگیخته

4 گه دام زلف انداخته گه تیغ مژگان آخته صد حیله زین بر ساخته صد فتنه زان انگیخته

5 اندیشهٔ تو هر نفس بگرفته دل را پیش و پس بس مرغ جان را زین هوس از آشیان انگیخته

6 عطار اندر ذکر خود وز نکته‌های بکر خود گرد سمند فکر خود، از آسمان انگیخته

عکس نوشته
کامنت
comment