- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سبزه دمانیده بگرد قمر از موی سر سبزی خط سیهت سر بسر از موی
2 جز پرتو رخسار تو از طره شبرنگ هرگز نشنیدیم طلوع قمر از موی
3 بر طرف بناگوش تو آن سنبل مه پوش افکنده دو صد سلسله بر یکدگر از موی
4 بیموی میانت تن من در شب هجران چون موی میانت شده باریکتر از موی
5 موئی ز میانت سر موئی نکند فرق تا ساختهئی موی میانرا کمر از موی
6 موئیست دهان تو و از موی شکافی هنگام سخن ریخته لؤلؤی تر از موی
7 بیرون ز میان تو که ماننده موئیست کس بر تن سیمینت نبیند اثر از موی
8 خواجو چو بوصف دهنت موی شکافد یک نکته نگوید ز دهانت مگر از موی