1 ای دیده، پای شو که بر یار می روم در جلوه گاه آن بت عیار می روم
2 راهش ز رفتن مژه پر خار کرده اند من باز دیده کرده بر آن خار می روم
3 ای خارخار هجر ز دل دور شو که من بهر نظاره گل رخسار می روم
4 گر سر زند رقیب کسی را، بر او چه باک؟ من سر زده خود از پی این کار می روم
5 ای باد، پیش از آن تو برو، پرده زان جمال بر کن که من به دیدن دیدار می روم
6 گو زلف را کمند مکن کز میان تو من خود به تار موی گرفتار می روم
7 من خسروم که زاغ سیه گشتم از فراق بلبل کنون شوم که به گلزار می روم