خیزید ای میخوارگان از خواجوی کرمانی غزل 707

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خیزید ای میخوارگان تا خیمه بر گردون زنیم

1 خیزید ای میخوارگان تا خیمه بر گردون زنیم ناقوس دیر عشق را بر چرخ بوقلمون زنیم

2 هر چند از چار آخشپج و پنج حس در شش دریم از چار حد نه فلک یکدم علم بیرون زنیم

3 گر رخش همت زین کنیم از هفت گردن بگذریم هنگام شب چون شبروان هنگامه برگردون زنیم

4 بی دلستان دل خون کنیم وز دیدگان بیرون کنیم بر یاد آن پیمان شکن پیمانه را در خون زنیم

5 مائیم چون مهمان او دور از لب و دندان او هر لحظه‌ئی برخوان او انگشت بر افیون زنیم

6 لیلی چو بنماید جمال از برقع لیلی مثال در شیوهٔ جان باختن صد طعنه بر مجنون زنیم

7 خواجو چه اندیشی ز جان دامن برافشان بر جهان ما را گر از جان غم بود پس لاف عشقش چون زنیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر