-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیزید ای میخوارگان تا خیمه بر گردون زنیم ناقوس دیر عشق را بر چرخ بوقلمون زنیم
2 هر چند از چار آخشپج و پنج حس در شش دریم از چار حد نه فلک یکدم علم بیرون زنیم
3 گر رخش همت زین کنیم از هفت گردن بگذریم هنگام شب چون شبروان هنگامه برگردون زنیم
4 بی دلستان دل خون کنیم وز دیدگان بیرون کنیم بر یاد آن پیمان شکن پیمانه را در خون زنیم
5 مائیم چون مهمان او دور از لب و دندان او هر لحظهئی برخوان او انگشت بر افیون زنیم
6 لیلی چو بنماید جمال از برقع لیلی مثال در شیوهٔ جان باختن صد طعنه بر مجنون زنیم
7 خواجو چه اندیشی ز جان دامن برافشان بر جهان ما را گر از جان غم بود پس لاف عشقش چون زنیم