1 ای در دل و جان سواری تو شیران جهان شکان شکاری تو
2 در پای در آرد عافیت را بیداد بدستیاری تو
3 وی دشمن جان من جهانی جرمم همه دوستداری تو
4 عهدی است میان ما و لیکن موقوف بر استواری تو
5 کاری است بزرگ عشق خاصه در نوبت خرد کاری تو
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 طفل نه ای چند از این، دایه نا مهربان گاه قماط بهار گه کفن مهرگان
2 مایه ی بوئی نماند زلف شب انس را زانکه فرو شست از آن سیل سحر مشکبان
1 فارغ شد از محارق کدورت صفای ملک صافی شد از غبار حوادث هوای ملک
2 دید از سعود تارک کیوان فرود خویش بر هر قدم گهی که بیاسود پای ملک
1 ای عید ملک و ملت عیدت خجسته باد عالم بسعی تیغ تو از فتنه رسته باد
2 چابک رکاب عمر تو تا منزل ابد بر تیز کام ابلق مدت نشسته باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به