- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای مرا زندگی جان از تو زنده بینم همه جهان از تو
2 به زمین می فرو شود خورشید هر شب از شرم، پر فغان از تو
3 گر زبانی دهی به یک شکرم شکر گویم به صد زبان از تو
4 دست چون در کمر کنم با تو که کمر ماند بی میان از تو
5 بار ندهی و پیش خود خوانی این چه شیوه است صد فغان از تو
6 دل ز من بردی و نگفتم هیچ لیک جان کردهام نهان از تو
7 نتوانم که باز خواهم دل که مرا هست بیم جان از تو
8 جان رها کن به من چو دل بردی کین بدادم ز بیم آن از تو
9 دعوی صبر چون کنم که مرا صبر کفر است یک زمان از تو
10 اثر وصل تو کسی یابد که شود محو جاودان از تو
11 تا نشانی ز خلق میماند نتوان یافت نشان از تو
12 عاشقان را خط امان دادی نیست عطار را امان از تو