اشارت کرده بودی تا بیایم از خواجوی کرمانی غزل 687

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

اشارت کرده بودی تا بیایم

1 اشارت کرده بودی تا بیایم بگو چون بی سر و بی پا بیایم

2 من شوریده دل را از ضعیفی ندانی باز اگر فردا بیایم

3 گرم رانی بگو تا باز گردم وگر خوانی بفرما تا بیایم

4 بهر منزل که فرمائی بدیده چه جابلقا چه جابلسا بیایم

5 اگر برفست وگر باران نترسم اگر بادست وگر سرما بیایم

6 اگر خواهی که با تن‌ها نباشم نه با تن‌ها من تنها بیایم

7 وگر گوئی بیا تا قعر دریا ز بهر لؤلؤ لالا بیایم

8 بدان جائی که گوهر می‌توان یافت اگر کوهست و گر دریا بیایم

9 ایا کوی تو منزلگاه خواجو چه فرمائی نیایم یا بیایم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر