- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواجه غلط کردهای در روش یار من صد چو تو هم گم شود در من و در کار من
2 نبود هر گردنی لایق شمشیر عشق خون سگان کی خورد ضیغم خون خوار من
3 قلزم من کی کشد تخته هر کشتیی شوره تو کی چرد ز ابر گهربار من
4 سر بمگردان چنین پوز مجنبان چنان چون تو خری کی رسد در جو انبار من
5 خواجه به خویش آ یکی چشم گشا اندکی گر چه نه بر پای توست اندک و بسیار من
6 گفت که عاشق چرا مست شد و بیحیا باده حیا کی هلد خاصه ز خمار من
7 فتنه گرگی شده هم دغل و مکر او دام وی از وی کند قانص عیار من
8 بر سر بازار او گرگ کهن کی خرند هر طرفی یوسفی زنده به بازار من
9 همچو تو جغدی کجا باغ ارم را سزد بلبل جان هم نیافت راه به گلزار من
10 مفخر تبریزیان شمس حق و دین بگو بلک صدای تو است این همه گفتار من