ای ترک آتش رخ بیار آن آب از خواجوی کرمانی غزل 18

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را

1 ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را وین جامهٔ نیلی ز من بستان و در ده جام را

2 چون بندگان خاص را امشب به مجلس خوانده‌ئی در بزم خاصان ره مده عامان کالانعام را

3 خامی چو من بین سوخته و آتش ز جان افروخته گر پخته‌ئی خامی مکن وان پخته در ده خام را

4 در حلقهٔ دردی کشان بخرام و گیسو برفشان در حلقهٔ زنجیر بین شیران خون‌آشام را

5 چون من برندی زین صفت بدنام شهری گشته‌ام آن جام صافی در دهید این صوفی بدنام را

6 یک راه در دیر مغان برقع براندازی صنم تا کافران از بتکده بیرون برند اصنام را

7 گر در کمندم میکشی شکرانه را جان میدهم کان دل که صید عشق شد دولت شمارد دام را

عکس نوشته
کامنت
comment