- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ترک پریچهره بدین سلسله موئی شرطست که دست از من دیوانه بشوئی
2 بر روی نکو این همه آشفته نگردند سریست در اوصاف تو بیرون ز نکوئی
3 طوبی نشنیدیم بدین سرو خرامی خورشید ندیدیم بدین سلسله موئی
4 ای باد بهاری مگر از گلشن یاری وی نفحهٔ مشکین مگر از طره اوئی
5 انفاس بهشتی که چنین روح فزائی یا نکهت اوئی که چنین غالیه بوئی
6 گر بار دگر سوی عراقت گذر افتد زنهار که با آن مه بیمهر بگوئی
7 کای جان و دلم سوخته از آتش مهرت آگاه نی از من دلسوخته گوئی
8 بوی جگر سوخته آید بمشامت هر ذره ز خاک من مسکین که ببوئی
9 در نامه اگر شرح دهم قصه شوقت کلکم دو زبانی کند و نامه دو روئی
10 در خاک سر کوی تو گمشد دل خواجو فریاد گر آن گمشده را باز نجوئی