ای طبیب دل ریش از سر بیمار از خواجوی کرمانی غزل 785

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ای طبیب دل ریش از سر بیمار مرو

1 ای طبیب دل ریش از سر بیمار مرو خسته مگذار مرا وز سر تیمار مرو

2 بجفا بر سر یاران وفادار میا بوفا از پی خصمان جفا کار مرو

3 چند گوئی که روم روزی و ترک تو کنم مکن ای یار ز من بشنو و زنهار مرو

4 ای دل ار شور شکر خندهٔ شیرین داری همچو فرهاد بده جان و بکهسار مرو

5 تیره شب در شکن طرهٔ دلدار مپیچ و گرت راه غلط شد به شب تار مرو

6 بگذر از خالش و گیسوی سیاهش بگذار در پی مهره بسر در دهن مار مرو

7 گر بود برگ گل سوریت از خار مترس ور هوای چمنت نیست بگلزار مرو

8 اگرت خرقه سالوس شود دامنگیر با مرقع به در خانهٔ خمار مرو

9 اگر از کعبه بمیخانه کشندت خواجو برو ای خواجه و از میکده هشیار مرو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر