-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سفر کرده ز چشم و در دل و جانی مقیم روزها شد تا نیاید از سر کویت نسیم
2 پیش از آن روزی که جان را با بدن شد اتحاد عشق تو با جان من بودند یاران قدیم
3 کس مقیم کعبه مقصود نتواند شدن تا نگردد خاک پای محرمان آن حریم
4 باده نوشیدن به خلوت لذتی دارد مدام خاصه آن ساعت که باشد نازک اندامی ندیم
5 اشک گردد از سموم قهر تو آب حیات زنده گردد از نسیم لطف تو عظم رمیم
6 مدعی، فقرم مبین کز دولت عشقش مرا هر نفس در یتیمی می دهد طبع کریم
7 هم به مکتوبی ز خسرو یاد می کن گاه گاه چند باشی محترز از طعنه مشتی لئیم