ای سفر کرده ز چشم و از امیرخسرو دهلوی غزل 1328

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ای سفر کرده ز چشم و در دل و جانی مقیم

1 ای سفر کرده ز چشم و در دل و جانی مقیم روزها شد تا نیاید از سر کویت نسیم

2 پیش از آن روزی که جان را با بدن شد اتحاد عشق تو با جان من بودند یاران قدیم

3 کس مقیم کعبه مقصود نتواند شدن تا نگردد خاک پای محرمان آن حریم

4 باده نوشیدن به خلوت لذتی دارد مدام خاصه آن ساعت که باشد نازک اندامی ندیم

5 اشک گردد از سموم قهر تو آب حیات زنده گردد از نسیم لطف تو عظم رمیم

6 مدعی، فقرم مبین کز دولت عشقش مرا هر نفس در یتیمی می دهد طبع کریم

7 هم به مکتوبی ز خسرو یاد می کن گاه گاه چند باشی محترز از طعنه مشتی لئیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر