- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خرد را زندگی جان ز تو بندگی از عقل و جان فرمان ز تو
2 هر زمان قسم دل پر درد من صد هزاران درد بی درمان ز تو
3 گر ز من جان میبری از یک سخن باز یابم بی سخن صد جان ز تو
4 من نیم اما همه زشتی ز من تو نهای اما همه احسان ز تو
5 پای از سر کرده سر از پای چرخ مانده بس حیران و سرگردان ز تو
6 قطرهٔ اشکم که آن را نیست حد هست در هر قطره صد طوفان ز تو
7 روز و شب بر جان من درد و دریغ چند بارد بیتو چون باران ز تو
8 یوسف عهدی برون آی از حجاب تا برون آیم ازین زندان ز تو
9 ذره ذره در زمین و آسمان چند خواهم داشتن دیوان ز تو
10 با عدم بر جمله و پیدا بباش تا شود هر دو جهان پنهان ز تو
11 تو نقاب از چهره برگیری بس است خلق خود گردند جان افشان ز تو
12 وارهان عطار را یکبارگی تا بسوزد این دل بریان ز تو