جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3146

غزل 3146 ام از 6329 غزلیات

ای دلزار محنت و بلا داری

1 ای دلزار محنت و بلا داری بر خدا اعتمادها داری

2 اینچنین حضرتی و تو نومید؟ مکن ای دل، اگر خدا داری

3 رخت اندیشه می‌کشی هرجا بنگر آخر، جز او کرا داری؟

4 لطفهایی که کرد چندین گاه یاد آور اگر وفاداری

5 چشم سر داد و چشم سر ایزد چشم جای دگر چرا داری؟!

6 عمر ضایع مکن، که عمر گذشت زرگری کن، که کیمیا داری

7 هر سحر مر ترا ندا آید سو ما آ، که داغ ما داری

8 پیش ازین تن تو جان پاک بدی چند خود را ازان جدا داری؟!

9 جان پاکی، میان خاک سیاه من نگویم، تو خود روا داری؟!

10 خویشتن را تو از قبا بشناس که ازین آب و گل قبا داری

11 می‌روی هر شب از قبا بیرون که جز این دست، دست و پا داری

12 بس بود، این قدر بدان گفتم که درین کوچه آشنا داری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای دلزار محنت و بلا داری

شاعر شعر ای دلزار محنت و بلا داری چه کسی است ؟

شاعر شعر ای دلزار محنت و بلا داری جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای دلزار محنت و بلا داری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای دلزار محنت و بلا داری چیست ؟

قالب شعر ای دلزار محنت و بلا داری غزل است

مضمون اصلی شعر ای دلزار محنت و بلا داری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر