- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری کار من ساز اگر روی به کاری داری
2 بارده در حرم وصل، تهی دستان را ما اگر هیچ نداریم توباری داری
3 باتو دارند همه عهد و قراری لیکن تا از این جمله تو خود با که قراری داری
4 خاک شد در ره تسلیم سرِ ما و هنوز بر دل از رهگذر ما توغباری داری
5 ای خیالی ورق چهره به خون ساز نگار گر به خاطر هوس روی نگاری داری