خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

خیالی بخارایی
خیالی بخارایی

باز بیرون شدی و نوبت از خیالی بخارایی غزل 119

غزل 119 ام از 399 غزلیات

باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد

1 باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد زلف برهم زدی و وقت پریشانی شد

2 قدمی نه سوی کنج دلم از گنج مراد که ز دوریّ تو نزدیک به ویرانی شد

3 تا به پیش لب جان پرور تو چشمهٔ خضر چه خطا گفت که منسوب به حیوانی شد

4 ای دل از وسوسهٔ نفس حذر کن که مرا به جمالش هوس صحبت روحانی شد

5 چند بر خاک نهی پیش بتان پیشانی عذر پیش آر که هنگام پشیمانی شد

6 ای خیالی چو لبش بوسه به جانی بفروخت غم افلاس مخور بیش که ارزانی شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد

شاعر شعر باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد چه کسی است ؟

شاعر شعر باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد خیالی بخارایی می باشد.

شعر باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد چیست ؟

قالب شعر باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد غزل است

مضمون اصلی شعر باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر