جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1114

غزل 1114 ام از 6329 غزلیات

ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر

1 ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر ای آنک آن تو داری آنی و چیز دیگر

2 اسرار آسمان را و احوال این و آن را از لوح نانبشته خوانی و چیز دیگر

3 هر دم ز خلق پرسی احوال عرش و کرسی آن را و صد چنان را دانی و چیز دیگر

4 لعلیست بی‌نهایت در روشنی به غایت آن لعل بی‌بها را کانی و چیز دیگر

5 حکمی که راند فرمان روز الست بر جان آن جمله حکم‌ها را رانی و چیز دیگر

6 چشمی که دید آن رو گر عشق راند این سو آن چشم نیست والله زانی و چیز دیگر

7 آن چشم احول آمد در گام اول آمد کو گفت اولی را ثانی و چیز دیگر

8 هر کو بقا نیابد از شمس حق تبریز او هست در حقایق فانی و چیز دیگر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر

شاعر شعر ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر چه کسی است ؟

شاعر شعر ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر چیست ؟

قالب شعر ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر غزل است

مضمون اصلی شعر ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر