- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خرد مست لعل چون می تو ما ز آزاده ابروی خوی تو
2 می مرا ده که لب به گوش برم بس که مستم ز لعل چون می تو
3 چون کنی وعده، باز گویی «کی » من به صد جان غلام آن کی تو
4 چون غمت بکشدم، بگویی «هی » روح بخشد به تن همان می تو
5 گوییم مردن تو از پی کیست هم به جان و سر تو از پی تو
6 گفتم از تو حیات دارم، گفت «تو نگر و آن حیات لاشی تو»
7 خسروا، چون سزای سوختنی مهربانی ست شعله بر نی تو