خیز ای مست و سلامی به از خیالی بخارایی غزل 361

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی

1 خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی باقیِ باده به پیش آر و هوالباقی گوی

2 مطربا مجلس شوق است و حریفان جمعند ماجرای غم و افسانهٔ مشتاقی گوی

3 غمزه اش گر سخن از فتنه نگفت، ای ابرو تو که در شیوهٔ خوبی به جهان طاقی گوی

4 ای طبیب دل رندان چو غمِ رنج خمار درد نوشان به تو گفتند تو با ساقی گوی

5 سرکشی کار بتان است خیالی در عشق گر تورندی سخن از رندی و عشاقی گوی

عکس نوشته
کامنت
comment