- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز رحمت چشم بر چاکر نداری نداری رحمت، ای کافر، نداری
2 دلم بردی و خوشتر آنکه گر من بگویم بیدلم، باور نداری
3 مگو در من مبین، در دیگران بین که مثل خویش در کشور نداری
4 به پشت پای خود بنگر که وقت است از این آیینه بهتر نداری
5 کله را کج منه چندین بر آن سر که تا با ما کجی در سر نداری
6 بخور خون دل و دیده مکن، ای آب نه خون من که خواب و خور نداری
7 چودل برداشتن اندیشه ات بود چرا سنگی به کشتن برنداری؟
8 حدیث خسرو اندر گوش می کن ز بهر گوش اگر گوهر نداری