-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حاجت خود گر نگفتی آن فقیر او بدادی و بدانستی ضمیر
2 آنچ در دل داشتی آن پشتخم قدر آن دادی بدو نه بیش و کم
3 پس بگفتندی چه دانستی که او این قدر اندیشه دارد ای عمو
4 او بگفتی خانهٔ دل خلوتست خالی از کدیه مثال جنتست
5 اندرو جز عشق یزدان کار نیست جز خیال وصل او دیار نیست
6 خانه را من روفتم از نیک و بد خانهام پرّست از عشق احد
7 هرچه بینم اندرو غیر خدا آن من نبود بود عکس گدا
8 گر در آبی نخل یا عرجون نمود جز ز عکس نخلهٔ بیرون نبود
9 در تگ آب ار ببینی صورتی عکس بیرون باشد آن نقش ای فتی
10 لیک تا آب از قذی خالی شدن تنقیه شرطست در جوی بدن
11 تا نماند تیرگی و خس درو تا امین گردد نماید عکس رو
12 جز گلابه در تنت کو ای مقل آب صافی کن ز گل ای خصم دل
13 تو بر آنی هر دمی کز خواب و خور خاک ریزی اندرین جو بیشتر