-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نسیم سحری بوی بهارم برسان شکری از لب شیرین نگارم برسان
2 حلقهٔ زلف دلارام من از هم بگشای شمسهئی زان گره غالیه بارم برسان
3 تار آن سلسلهٔ مشک فشان بر هم زن بوئی از نافهٔ آهوی تتارم برسان
4 گرت افتد به دواخانهٔ وصلش گذری مرهمی بهر دل ریش فگارم برسان
5 دم بدم تا کنمش بر ورق دیده سواد نسخهای زان خط مشکین غبارم برسان
6 تا دهم بوسه و بر بازوی ایمان بندم رقعهئی از خط آن لاله عذارم برسان
7 پیش از آن کز من دلخسته نماند دیار مژدهئی از ره یاری بدیارم برسان
8 چون بدان بقعه رسی رقعهٔ من در نظر آر نام من محو کن و نامه بیارم برسان
9 گر بخمخانهٔ آن مغبچهات راه بود سر خم بر کن و داروی خمارم برسان
10 دارد آن موی میان از من بیچاره کنار یا رب آنموی میان را بکنارم برسان
11 دل خواجو شد و بر خاک درش کرد قرار خبری زاندل بی صبر و قرارم برسان