ای ز صفات لبت عقل به جان از عطار نیشابوری غزل 724

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ای ز صفات لبت عقل به جان آمده

1 ای ز صفات لبت عقل به جان آمده از سر زلفت شکست در دو جهان آمده

2 چشمهٔ آب حیات بی‌لب سیراب تو تشنه دایم شده خشک دهان آمده

3 نرگس خون‌ریز تو تیر جفا ریخته دلشدگان تورا کار به جان آمده

4 پستهٔ تو در سخن تا شکرافشان شده عقل ز تشویر او بسته دهان آمده

5 در طلب روی تو گرد جهان فراخ ابرش فکرت مدام تنگ‌عنان آمده

6 عاشقت از جان و دل با دل و جان برطبق پیش نثار رخت نعره‌زنان آمده

7 تا دل پر خون من جسته ز وصلت نشان نام دلم گم شده و او به نشان آمده

8 چون شده روشن که نیست راه به تو تا ابد جملهٔ عشاق را ره به کران آمده

9 تا که فتاده ز تو در دل عطار شور مرغ دلش در قفس در خفقان آمده

عکس نوشته
کامنت
comment