دیوانه گر نه‌ای، به خود از واعظ قزوینی غزل 631

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

دیوانه گر نه‌ای، به خود این دل چه داده‌ای؟

1 دیوانه گر نه‌ای، به خود این دل چه داده‌ای؟ چون کودکان چرا ز پی دل فتاده‌ای؟!

2 برخاستن ز خاک، گل خاکساری است افتادگی بجوی چرا ایستاده‌ای؟

3 تحصیل علم ترک علایق، اگر کنی بس باشد از کتاب ترا لوح ساده‌ای

4 زر می‌نهند بر سر زر، اهل حرص و، تو ایمان خویش را به سر زر نهاده‌ای!

5 چسبیده‌اند، بس که به دنیا، ز هر طرف بر جا نمانده یک دل و دست گشاده‌ای

6 بر خود سوار تا نشوی در جهاد نفس واعظ به راه بندگی حق پیاده‌ای!

عکس نوشته
کامنت
comment