یارم چو به خنده شکر از امیرخسرو دهلوی غزل 525

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

یارم چو به خنده شکر بسته گشاید

1 یارم چو به خنده شکر بسته گشاید وای آنکه به سویش نظر بسته گشاید

2 مردیم به کویش، گهی آن نرگس پر خواب بر ما چه شود، گر بصر بسته گشاید

3 آن کس که کمر بسته به خون همه شهری ست در کلبه ما کی کمر بسته گشاید

4 گر من به چمن ناله کنم، غنچه ازان درد هرگز نتواند که سربسته گشاید

5 بندی در خود بر من و حلقه نزنم، زانک آن بخت ندارم که در بسته گشاید

6 از خار ببندد گذر چشم و ندانم جز تو دگری کاین گذر بسته گشاید

7 از گریه جگر بست دلم اهل دلی کو؟ کز چهره خسرو جگر بسته گشاید

عکس نوشته
کامنت
comment