- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یارم وداع کرد و ز آغوش میرود نام وداع می برم و هوش میرود
2 زان خون دل ز دیده روانست کز نظر آن نورسیده سرو قباپوش میرود
3 دوش آن نشاط خنده و امروز گریه یی کز خاطرم نشاط شب دوش میرود
4 بی دوست دیک سینه غم جوش میزند وین خون دیده بر رخ از آن دوش میرود
5 مشکل حکایتی است که رنجد ز ناله یار وزناله کار عاشق خاموش میرود
6 ای باد یاد سنبل و گل پیش ما مکن چون حرف از آن دو زلف و بناگوش میرود
7 اهلی زجور یار غباری شد و هنوز دنبال آن سوار قباپوش میرود