-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یارب ز چرک مال جهان بخش نفرتم ز آلایش تعلق آن ده طهارتم
2 از دست رفت پای، بده دست و پای سعی تن گشت همچو سرمه، بده چشم عبرتم
3 گرد گناه، از گهرم برده آب و رنگ اشک ندامتم ده و، رنگ خجالتم
4 دستار عقل کهنه شد و، دلق تن کثیف بستان مرا، که سخت گرفته است نکبتم
5 ز آب حیات بندگی جانفزای تست باشد اگر ز زندگی خویش لذتم
6 تا روشنم شود که همه غیرتست هیچ بگشای دیده، یاری از این خواب غفلتم
7 سر تا بپاست نسخه اطوار من غلط یارب بده به خامه توفیق صحتم
8 دادی چو ملک فقر، هم ارزانیم بدار ترسم که حرص شوم زند پا بدولتم
9 لب تشنه تر، ز مزرع امید واعظم از چشمه سار لطف، بده آب رحمتم