-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یارب، که این درخت گل از بوستان کیست وین غنچه شکر شکن از نقلدان کیست
2 باز آن پسر که می گذرد از کدام کوست باز آن بلا که می رسد از بهر جان کیست
3 از خون نشان تازه همی بینمش به لب تا خود که بازگشته و آن خود نشان کیست
4 می گفت دی که بر من آواره برگذشت کافگار کرد پای من این استخوان کیست
5 شب ناله ام شنید و بپرسید از رقیب من شب نخفته ام، همه شب این فغان کیست
6 خون می رود ز دیده و جان می رود ز تن آن زخمها ز غمزه نامهربان کیست
7 این سوزشی که در دل آواره من است داغ کسی ست، لیک ندانم از آن کیست
8 ای باد، اگر برای من آورده ای پیام بار دگر بگو به خدا از زبان کیست
9 جانا، اگر شبی دهنت بر دهن نهم خود را به خواب ساز و مگو کاین دهان کیست
10 بیدار از آنست مه که به شب پاسبان تست خسرو که خواب می نکند پاسبان کیست