-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سخن یار ز اغیار بباید پوشید قصهٔ مست ز هشیار بباید پوشید
2 خلعت عاشقی از عقل نهان باید داشت کان قبائیست که ناچار بباید پوشید
3 ذره چون لاف هواداری خورشید زند مهرش از سایهٔ دیوار بباید پوشید
4 تا بخون جگر جام بیالایندش جامهٔ کعبه ز خمار بباید پوشید
5 بوسهئی خواستمش گفت بپوش از زلفم گنج اگر میبری از مار بباید پوشید
6 ضعفم از چشم تو زانروی نهان میدارد که رخ مرده ز بیمار بباید پوشید
7 تیغ مژگان چه کشی در نظر مردم چشم خنجر از مردم خونخوار بباید پوشید
8 چهرهٔ زرد من و روی خود از طره بپوش که زر و سیم ز طرار بباید پوشید
9 دیده بنگر که فرو خواند روان سر دلم گر چه دانست که اسرار بباید پوشید
10 نامهٔ دوست بدشمن چه نمائی خواجو سخن یار از اغیار بباید پوشید