-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد عاقبت آه جگر سوختگان کاری کرد
2 کرد چشم تو به نیش ستمی مرهم ریش بین که تیمار دلم هندوی بیماری کرد
3 خود فروشی به خطت مشک اگر کرد چه باک بود سودایی و خود را به تو بازاری کرد
4 دوش از آتش من شمع چو آگاهی یافت بر منش سوخت دل و گریهٔ بسیاری کرد
5 دیده نقدی که به صد خون جگر گِرد آورد مردمی بین که نثار قدم یاری کرد
6 طرّه را بیش در آزار خیالی مفرست تا نگویند فلان پشتیِ طرّاری کرد