زان یارِ دلنوازم شُکریست از حافظ شیرازی غزل 94

حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

زان یارِ دلنوازم شُکریست با شکایت

1 زان یارِ دلنوازم شُکریست با شکایت گر نکته دانِ عشقی بشنو تو این حکایت

2 بی مزد بود و مِنَّت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدومِ بی عنایت

3 رندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

4 در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

5 چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت

6 در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت

7 از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود زِنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت

8 ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بِگُنجان در سایهٔ عنایت

9 این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟ کِش صد هزار منزل بیش است در بِدایت

10 هر چند بردی آبم، روی از دَرَت نَتابم جور از حبیب خوشتر کز مُدَّعی رعایت

11 عشقت رِسَد به فریاد ار خود به سانِ حافظ قرآن ز بَر بخوانی در چاردَه روایت

معنی شعر:

از قدرناشناسی و بی توجهی اطرافیان و دوستانت آرزده مباش. بازهم به دیگران محبت و بخشش کن. در روش خود پابرجا باش. سرانجام اثر نیکی هایت را خواهی دید و بدان که روزهای خوشی در انتظارت می باشد.

عکس نوشته
کامنت
comment
حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.