-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست دیوانه شدم بر سر دیوانه قلم نیست
2 از دور ببینی تو مرا شخص رونده آن شخص خیالست ولی غیر عدم نیست
3 پیش آ و عدم شو که عدم معدن جانست اما نه چنین جان که به جز غصه و غم نیست
4 من بیمن و تو بیتو درآییم در این جو زیرا که در این خشک به جز ظلم و ستم نیست
5 این جوی کند غرقه ولیکن نکشد مرد کو آب حیاتست و به جز لطف و کرم نیست