زان لعل لب سخن شده رنگین از واعظ قزوینی غزل 41

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

زان لعل لب سخن شده رنگین ز بس مرا

1 زان لعل لب سخن شده رنگین ز بس مرا در سینه چون خراش نماید نفس مرا

2 صید غزال فرصتم از دست رفت، حیف! طول امل کشیده چو سگ در مرس مرا!

3 گمگشتگی به منزل مقصد، رهیست راست شد غول ره، بلندی بانگ جرس مرا

4 خوانا، خط غبار منست از بیاض مو باشد کتاب موعظه آیینه بس مرا

5 واعظ ز پای قوت و، از دست کار رفت از سر همان نرفت هوا و هوس مرا

عکس نوشته
کامنت
comment