- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم، چونی؟ کز پی کاهش من روز به روز افزونی
2 پیش از این گر چه جفاهات بسی بود، ولی نه چنین بود از این بیشتری کاکنونی
3 جان همی خواستی از من که به افسون ببری جان من رفت و تو هم بر سر آن افسونی
4 چند گویی که چه حال است دل تنگ ترا آن چنان است که تو از دل من بیرونی
5 حال خونابه خسرو دل خسرو داند تو چه دانی که نه در آب و نه اندر خونی