بی تو با یک دل، غم دل مانده از اثیر اخسیکتی غزل 115

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

بی تو با یک دل، غم دل مانده ام

1 بی تو با یک دل، غم دل مانده ام دست بر سر، پای در گل مانده ام

2 هر کسی را، یادلی یا دلبری است من چرا، بی دلبر و دل مانده ام

3 دست گیریدم، که سخت افتاده ام چاره سازیدم، که مشکل مانده ام

4 یار با هر ناقصی شاد است و بس من بغمخواری چو کامل مانده ام

5 صد دعا، در سینه دارد آن مگیر من بدین یک نفس حاصل مانده ام

6 دخل و خرجی نیست بس وافر که من در غم باقی و فاضل مانده ام

7 چون کنم آسان گذارم چون اثیر تا در این ده روزه منزل مانده ام

عکس نوشته
کامنت
comment