-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو امید ندارم که زمانی بزیم سهل آنست که تا چند به جانی بزیم
2 رخصت زیستنم نیست ز چشم تو، ولی گر دهد غمزه شوخ تو امانی، بزیم
3 چو دهان تو یقین نیست، رها کن بازی چند گاهی که توانم به گمانی بزیم
4 دست ده بر دهن خویش به بوسی تو مرا مگر از لطف تو دستی به دهانی بزیم
5 خسروم، لیک چو فرهاد شدم کشته عشق گر بگویی که چگونه ست فلانی بزیم