1 بی دیدن من جان جهانم چونی بی من که مباد بی تو جانم چونی
2 در هجر تو از دو دیده خون میبارم من بی تو چنینم تو ندانم چونی
1 چه گوئی چیست آن شکل مدور که دارد خیمه با گردون برابر
2 چو ایوانی کشیده بر سر آب چو خرگاهی زده بر روی آذر
1 گر کسی فیض جان همی بخشد شاه گیتی ستان همی بخشد
2 شاه غازی سپهبد اعظم کاشکار و نهان همی بخشد
1 ای خورده کوب سقفت ایوان چرخ اطلس خم گشته زیر طاقت نه طارم مقرنس
2 ای درجوار قدرت این چنبر مدور وی در حریم جاهت این عالم مسدس