- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با رخ خوبت که وَرد بوستان خرّمی ست حور اگر دعویّ رعنایی کند ناآدمی ست
2 بخت بد بنگر که می پوشد ز من راز تو دل در میان ما و او با آنکه چندین محرمی ست
3 دل نشاید بست بر عهد بتان بی وفا کاین بنا را از ازل بنیاد برنا محکمی ست
4 تا جداییم از رخ چون روز و زلف چون شبت روز با دردم قرار و شب به ناله همدمی ست
5 گر بریزد چشم تو خون خیالی باک نیست هرچه با مردم کند آن شوخ عین مردمی ست