-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با این دو روزه عمر، با این حرص پیشگی ای وای اگر حیات تو بودی همیشگی
2 شد کوه بیستون گنه من، ولی ز شرم دارم ز سر بپیشی خود، چشم تیشگی
3 زین آتش فغان که کنند از تو شیشه ها در طالع تو دیده ام ای سنگ شیشگی
4 خورده است بسکه سنگ جفا، شاخم از ثمر گردن کشد چو بید موله بریشگی
5 شیرم، گه مصاف عدم،لیک ناله سان یک نی تواندم کند، از ضعف بیشگی
6 آمد چو وقت رفتن، ازین باغ غم فزا بر پای نخل عمر کند آب تیشگی
7 نازد بتاج دولت ده روزه شاه اگر تاجیست گاهگاهی، ماهم همیشگی
8 در ساز و برگ بی ثمران پا فشردنت نخل حیات را، کند ای خواجه ریشگی
9 گر هست دست خصم و گریبان من، ولی دست منست و، دامن اخلاص پیشگی
10 واعظ بدست بخل، شود زود زر تلف بسپر بدست جود، که گردد همیشگی