پیش خورشید رخش کی ماه گردد از اهلی شیرازی غزل 833

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گر

1 پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گر چشم کج بین آفتابی را دو می بیند مگر

2 گرچه میدانم نیایی سوی من شب تا به روز چشم بر راه تو دارم گوش بر آواز در

3 هرگزم جامی ندادی تا زچشمم خون نریخت جرعه یی می میدهی آنهم بصد خون جگر

4 کی گذارم ناوکت کز رشته جان بگذرد کاینچنین مرغی بدام من نمیافتد دگر

5 خون اهلی گر سگت ریزد شرف دارد بر او ور نپوشد خون خود از دیگران خاکش بسر

عکس نوشته
کامنت
comment