با چنان وحشت ز شوق رحمت از واعظ قزوینی غزل 374

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

با چنان وحشت ز شوق رحمت آمرزگار

1 با چنان وحشت ز شوق رحمت آمرزگار روز مرگم هست چون شام غریب روزه دار

2 خوش گرفتار طلسمات علایق گشته یی در شکست آن ترا لوحیست هر سنگ مزار

3 مرد در پیری ز اندک سختیی یابد شکست زآب و رنگ افتد نگین، وقتی که گردد نامدار

4 عقل اگر قاضی است، بر بی اعتباریهای عمر محضری پر مهر باشد، صفحه هر لاله زار

5 همچو حلوائی که بهر مرده سامان میکنند هست شیرین کاری از دل مردگانم ناگوار

6 گر ز بیقدری، کسی امروز ما یاد نکرد یاد ما بسیار خواهد کرد واعظ روزگار!

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر