- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود سرنوشتی از ازل این بود تا حاصل شود
2 هرگز این درد نهانی را دوا پیدا نشد بعد عمری گر شود آن هم به درد دل شود
3 می زنم از گریه بر خاک رهت آبی و باز ز آن همی ترسم که پای مرکبت در گِل شود
4 تا به کی سرو سهی دعویّ آزادی کند تو یکی بخرام تا دعویّ او باطل شود
5 چون خیالی را سر عقل خیال اندیش نیست ساقیا جامی بده ز آن می که لایعقل شود