با غمت هرچند کار درد از خیالی بخارایی غزل 122

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود

1 با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود سرنوشتی از ازل این بود تا حاصل شود

2 هرگز این درد نهانی را دوا پیدا نشد بعد عمری گر شود آن هم به درد دل شود

3 می زنم از گریه بر خاک رهت آبی و باز ز آن همی ترسم که پای مرکبت در گِل شود

4 تا به کی سرو سهی دعویّ آزادی کند تو یکی بخرام تا دعویّ او باطل شود

5 چون خیالی را سر عقل خیال اندیش نیست ساقیا جامی بده ز آن می که لایعقل شود

عکس نوشته
کامنت
comment