اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی
اهلی شیرازی

با یکدم وصلت غم عالم نتوان از اهلی شیرازی غزل 311

غزل 311 ام از 2632 غزلیات

با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت

1 با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت صد ساله سخن باتو بیکدم نتوان گفت

2 ما وصل نجوییم و غم هجر تو خواهیم وز نازکی خوی تو این هم نتوان گفت

3 با زخم تو خاموشم و زخمی دگرست این کاحوال دل ریش بمرهم نتوان گفت

4 بسیار دهان تو کم از ذره بود لیک در روی نکویان سخن کم نتوان گفت

5 هر کس که سگ یار نشد گرچه فرشته است در مذهب ما هرگزش آدم نتوان گفت

6 ای من سگ آن گوشه نشین کو قدم از دیر بیرون ننهاد و خبرش هم نتوان گفت

7 ساقی قدحی بخش و مترس از غم ایام کانجا که تو باشی سخن از غم نتوان گفت

8 پیش تو هزار آینه جم به یکی جو با چشمه خورشید ز شبنم نتوان گفت

9 ترسا بچه یی قاتل اهلی است که از ناز با او سخن از عیسی مریم نتوان گفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت

شاعر شعر با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت چه کسی است ؟

شاعر شعر با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت اهلی شیرازی می باشد.

شعر با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت چیست ؟

قالب شعر با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت غزل است

مضمون اصلی شعر با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر