با دل چه چاره سازم کز آرزوی از اهلی شیرازی غزل 1290

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی

1 با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی صد پاره گشت و دارد هر پاره آرزویی

2 هر سو بمهربانی در کار من طبیبی من خود هلاک مردن از داغ تندخویی

3 مردیم از خموشی بگذار تا برآریم از گریه هایهایی وز ناله هایهویی

4 رسوای شهر و کویم آخر چنین برآید اورا که یار باشد همچون تو جنگجویی

5 اهلی که عار کردی از تخت پادشاهی آخر ببین که قانع گشته بخاک کویی

6 صد قیامت شود از خون شهیدان هردم چشم شوخ تو گرش میل تماشا بودی

7 در زمین سرمه خاک قدمت کی ماند گر چو اهلی همه را دیده بینا بودی

عکس نوشته
کامنت
comment