با وی از ایمان از جلال الدین محمد مولوی غزل 468

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست

1 با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست آنک از او آگهست از همه عالم بریست

2 آه که چه بی‌بهره‌اند باخبران زانک هست چهره او آفتاب طره او عنبریست

3 آه از آن موسیی کانک بدیدش دمی گشته رمیده ز خلق بر مثل سامریست

4 بر عدد ریگ هست در هوسش کوه طور بر عدد اختران ماه ورا مشتریست

5 چشم خلایق از او بسته شد از چشم بند زانک مسلم شده چشم ورا ساحریست

6 اوست یکی کیمیا کز تبش فعل او زرگر عشق ورا بر رخ من زرگریست

7 پای در آتش بنه همچو خلیل ای پسر کآتش از لطف او روضه نیلوفریست

8 چون رخ گلزار او هست چراگاه روح روح از آن لاله زار آه که چون پروریست

9 مفخر جان شمس دین عقل به تبریز یافت آن گهری را که بحر در نظرش سرسریست

عکس نوشته
کامنت
comment