با همه نیرنگ، تاکی گفت از واعظ قزوینی غزل 596

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

با همه نیرنگ، تاکی گفت و گوی سادگی؟!

1 با همه نیرنگ، تاکی گفت و گوی سادگی؟! خودفروشی چند، با این دعوی آزادگی؟!

2 خاکساران را، در آن درگاه قرب دیگراست سجده گاه خلق شد، سجاده از افتادگی

3 بی نشانان بیشتر درد سر از کثرت کشند کعبه را برگرد سرگردند، از بی جادگی

4 لاف رعنائی زند، گر سرو پیش قامتش دارد آن سرو روان در خدمتش استادگی

5 با زبان سبزه گوید دانه در خاک این سخن: نیست غیر از سرفرازی، حاصل افتادگی!

6 نشأه دردی طلب واعظ، که گردی دلنشین نیست حرمت شیشه را در محفل از بی بادگی

عکس نوشته
کامنت
comment